در قرن بیست و یکم ایجاد جامعه دانایی محور به عنوان چشم انداز مطلوب مورد توجه قرار گرفته است. در این جامعه آموزش و یادگیری از بالاترین اهمیت برخوردارند (بازرگان (۱۳۸۹) اینکه چگونه به یادگیرندگان کمک شود تا به صورت بهتری یاد بگیرند، همه آن چیزی است که آموزش در خدمت آن است( رایگلوت و شلمن ، ۲۰۰۹).
اگر علوم تربیتی به طور کلی شامل پنج حیطه آموزش، برنامه درسی، مشاوره، مدیریت و ارزشیابی دانسته شود، طراحی آموزشی به عنوان یکی از زیر مجموعه های آموزش در کنار تولید مواد آموزشی، اجرای برنامه های آموزشی، اداره برنامه های آموزشی و ارزشیابی برنامه های آموزشی قرار می گیرد.
برنامه ریزی درسی بیشتر به تصمیم گیری در مورد مسائل ارزشی در سطح کلان تعیین منابع لازم برای انتخاب محتوای آموزش و چگونگی سازماندهی این محتوا برای نیل به هدفهای آموزشی مربوط می شود. در طراحی آموزشی، طراح صرفاً به چگونگی آموزش می اندیشد و تصمیم گیری در مورد آنچه را که باید آموزش داده شود به برنامه ریزی درسی وا می گذارد به طوری که می توان کار برنامه ریزی درسی و طراحی آموزشی را در طول هم تصور کرد، نه در عرض هم؛ زیرا در طراحی آموزشی طراح به شناسایی، رشد و توسعه و اعمال روشهای خاص آموزشی برای دستیابی به هدفهای مشخص آموزشی شامل دانشها مهارتها و نگرشها برای محتوای خاص و فراگیران خاص می پردازد.(فردانش (۱۳۹۲).